پایداری انقلاب اسلامی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

امام خامنه ای: به مذاکرات بدبینم

 روحانی:به مذاکرات خوشبینم.

امام خامنه ای: علوم انسانی باید اسلامی شود.

روحانی:کجای علوم باید اسلامی شود؟

امام خامنه ای:باید نهی از منکر کرد

روحانی:مردم نیازبه ارشادندارند

امام خامنه ای:نگذارید با مطالب ناصحیح دین مردم را لجن مال کنند

روحانی:باید سانسور و ممیزی را برداریم،مردم خودشان میفهمند!

امام خامنه ای:گاهى شنیده میشود کسانى درگوشه‌وکنار میگویند آقا،مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟خب بله؛فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است این وظیفه‌ى ما است

روحانی:بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند،نمی‌توان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد.

امام خامنه ای:این منبرها یک وسیله منحصر به فرد است، اگر محتوا ومضمون منبرهای ما شایسته باشد،هیچ وسیله ای نمیتواند با آنها مواجهه و مقابله بکند.

روحانی:دوران پیامهای یکطرفه به سر آمده، دوران رساندن پیام از طریق بلندگوهای یکطرفه، منبرهای یکطرفه و سنتی به سر آمده.

امام خامنه ای:کسانیکه برای تئوریزه کردن سازش، تسلیم و اطاعت مقابل زورگویان،نظام را به جنگ طلبی متهم میکنند خیانت میکنند و دروغ میگویند/نظام اسلامی،نظام انسانی،نظام شرف و سلامت و تکریم بشر است. 

روحانی:ما نباید بر روی دنیا پنجه بکشیم و دایما سر جنگ داشته باشیم/عده ای حیات سیاسی شان در درگیریها و آشوبهاست

امام خامنه ای:ما نباید از لفظ "جامعه جهانی برای چند دولت مستکبر و زورگو استفاده کنیم/بنده مخالفم اینها را جامعه جهانی بدانیم

روحانی:ما باید با جامعه جهانی(5+1)تعامل و مذاکره کنیم/باید کد خدا را از خودمان راضی کنیم.


نظرات  (۹)

بهشت زوری

شهید بهشتی:
به طلاب و فضلای حوزه هم یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید.بدانید اگر بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، آنها علیه این تحمیلتان طغیان خواهد کرد...
پاسخ:
امر به معروف و نهی از منکر که اسلام واجب کرده تحمیل است 
علی مطهری: رهبری گفتند اگر پدرم زنده بود قطعا او رهبر می‌شد...

از قرائن برمی‌آید که اگر ایشان بود، بعد از امام، قطعا رهبر بود. چون روشن است که بالاخره ایشان در مجموع یک سر و گردن از بقیه یاران و شاگردان امام بالاتر بود. این حرف من نیست بلکه حرف رهبر انقلاب است. زمانی که ما به عنوان خانواده شهید مطهری اولین بار بعد از انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری با ایشان ملاقات داشتیم، اولین جمله‌ای که با دیدن ما به زبان آوردند این بود که «اگر آقای مطهری بودند، قطعا الان رهبر بودند.»
((رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: از همه توانم برای کمک به دولت استفاده می‌کنم...
درمسئله هسته‌ای طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی باشد...

* شعار دولت که اعتدال است، شعار خوبی است/ سفارش می‌کنم مراقب باشید جریان‌های مؤمن را با شعار اعتدال کنار نزنند/ در خطرها این‌ها هستند که سینه سپر می‌کنند.

* همه بدانند بنده دولت را حمایت و تأیید می‌کنم و از همه توانم برای کمک به دولت استفاده می‌کنم و به مسئولان بلندپایه آن اعتماد دارم/ به مسئولان دولت هم عرض می‌کنم اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرند.))
Leader.ir
خانهٔ امام رضا(ع) نروید، اشرافی است...

یک بار گروهی از صوفیان در خراسان پیش حضرت آمدند و با اشاره به اینکه مأمون در میان امت اسلامی و پس از آن در میان اهل بیت، تو را شایسته‌ترین فرد دید و خواست که خلافت را به شما برگرداند، اما امت اسلامی نیازمند پیشوایی هستند که غذای ناگوار بخورد و لباس نا ملایم بپوشد و بر الاغ سوار شود و به عیادت بیمار رود، به روش امام(ع) خرده‌گیری کردند.
اما حضرت رضا(ع) با اشاره به یوسف پیامبر(ع) که لباس‌های زیبا و زربافت می‌پوشید و بر بالش‌های آل‌فرعون تکیه می‌زد و داوری می‌کرد، فرمود:
«آنچه خواست دیگران از امام است قسط و عدل وی است که وقتی سخن گفت راست بگوید، و وقتی داوری کرد عدالت بورزد، و چون وعده داد به آن عمل کند.»
(بحار الانوار، ج49 ص275)
آیا امام، دیکتاتوری صالحان را قبول داشتند؟

در هنگام رفراندوم جمهوری اسلامی یعنی دهم فروردین 58، استاد مطهری در تلویزیون جمهوری اسلامی حضور یافت، و برای مردم توضیح داد که جمهوری اسلامی، یعنی چه؟ شهید مطهری هنگامی که به بحث درباره عنوان «دیکتاتوری صالح» می پردازد؛ توضیح می دهد که اگر فرض شود که حاکم شایسته است و فرض شود هرچند مردم او را نمی خواهند ولی او به شایستگی رفتار کند، باز هم این استبداد غیر قابل قبول است
 حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی* - یکی از بهترین راه ها برای درک صحیح آراء حضرت امام، کندوکاو در نظرات شهید مطهری است. ولی مهم تر از این دو نکته این است که در هنگام رفراندوم جمهوری اسلامی یعنی دهم فروردین 58، استاد مطهری در تلویزیون جمهوری اسلامی حضور یافت، و برای مردم توضیح داد که جمهوری اسلامی، یعنی چه؟
یعنی آن ایده حضرت امام، توسط ایشان برای مردم تشریح  و صورت بندی شد، و در واقع بسیاری از مردم به مبنای همان تفسیری که استاد مطهری ارائه کرد به نظام جدید، رای مثبت دادند و آن را پذیرفتند. لذا اگر بخواهیم بدانیم که مردم به چه چیزی رای داده اند و در آن زمان چه تصوری از جمهوری اسلامی داشته اند، قطعا باید توضیح و تبیین استاد را به عنوان «ملاک» قرار دهیم. جایگزین کردن دیدگاه های افراد دیگری که آن روزها نام و نشانی از آنها نبود، یک خیانت آشکار به آرمان های تاریخی امام و ملت است.
تحلیل دیدگاه استاد مطهری درباره رابطه «جمهوریت و اسلامیت»، هم به لحاظ نظری هم به لحاظ عملی، ضروری است، چون اولا ایشان در زمان طرح ایده جمهوری اسلامی و به رفراندوم گذاشتن آن در فروردین 1358، بزرگترین متفکر اسلامی انقلاب و ثانیا نزدیکترین شخصیت به حضرت امام بوده است که بیش از دیگران و بهتر از دیگران، از فکر و اندیشه ایشان اطلاع داشته و مطمئن ترین فرد برای تقریر و ارائه آنها به حساب می آمده است.
شهید مطهری هنگامی که به بحث درباره عنوان «دیکتاتوری صالح» می پردازد؛ توضیح می دهد که اگر فرض شود که حاکم شایسته است و فرض شود هرچند مردم او را نمی خواهند ولی او به شایستگی رفتار کند، باز هم این استبداد غیر قابل قبول است. شهید در یادداشت های خود آورده که معتقدم حکومتی که با «انتخاب مردم» روی کار بیاید ولو 95% تصمیمات او اشتباه باشد، بر یک دیکتاتور که صد در صد مصلحت جامعه را تامین می کند ترجیح دارد. مطهری از منکران «قیمومیت اجتماعی و سیاسی» است و دیکتاتوری را در هیچ شرایط و تحت هیچ عنوانی، نمی پذیرد.
پاسخ:

همانگونه که روایات را برای حکمی می خواهیم برداشت کنیم همه روایات را میبینیم و بررسی می کنیم و قبل از این مراحل فکر میکنیم تا دلیل عقلی بیاوریم ،اندیشه امام هم باید در همه فرمایشات امام ( ره ) بدست بیاوریم

اینکه بگوییم ( میزان رای ملت است ) و از این نتیجه بگیریم که مردم به فقیه اجازه حکومت میدهند اشتباه است و نمی توان گفت اندیشه امام است و برای اینکه بفهمیم اندیشه امام چیست باید تمام فرمایشات امام در این موضوع را در نظر بگیریم

بررسی اندیشه سیاسی :

نگاه فلسفی :

کسی که حق ندارد نمی تواند حق را ببخشد و مردم حقی از خود ندارند بلکه حق فقط برای خداست و از جمله حق ، حق حکومت است که فقط برای خداوند است و خداوند هم از جهت نقل و هم از جهت عقل می فرماید : پیامبر و امام و فقیه حق حکوت دارد
نگاه ولی فقیه:
اندیشه امام خمینی:
اگر از اندیشه امام میخواهیم مطلع شویم باید تمام جملات امام را ببینیم
جمله معروفی از امام خمینی که می گوید : ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است ، اگر مردم نخواهند پیامبر نباید حکومت کند ؟ بطلان این واضح هست
شما تاریخ بعد انقلاب را مطالعه کنید ، وقتی بنی صدر رای می آورد امام به بنی صدر می گوید اگر این حکم تنفیذ نباشد ریاستی برای شما نیست
اینها نشان میدهد که مردم حقی ندارند که حق به کسی بدهند اگر هم ارزشی دارند از ولی فقیه گرفتند و آن ولی هم می تواند به آن ها چنین حقی ندهد

اندیشه امام خامنه ای : 

امام خامنه ای در کرمانشاه فرمودند:

در شرایط فعلی نظام سیاسی کشور ، ریاستی است و رئیس‌جمهور با انتخاب مستقیم مردم برگزیده می‌شود که شیوه خوب و مؤثری است اما اگر روزی در آینده احتمالا دور، احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد.

http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17589


بعضی ها دشمنی می کنند و به هر طریقی شده است می خواهند عمار رهبری علامه مصباح یزدی را تخریب کنند ، می گویند از نظر سیاسی نظر امام و رهبری با علامه مصباح متفاوت است  و این عکس العمل ها همانطوری که مقام معظم رهبری فرمودند : منطق قوی و مستدل علامه باعث میشود ایشون هجوم رسانه ها و دشمنان باشد

ان شاءالله عاقبت همه بخیر شه
برادر گرامی...اینی که شما میفرمایید قبوله و همه به آن اذعان دارند که مشروعیت الهی نام دارد مثل همان ولایت حضرت علی آنهم بدون حکومت ظاهری
اما بحث امام سر مقبولیت مردمیه....یعنی مردم اجازه حکومت رو به ولی فقیه میدن....توجه کن برادر گرامی، مردپ اجازه حکومت رو به ولی فقیه میدن نه اجازه ولایت چرا که به قول شما ولایت دست خداست و به مردم ربطی نداره
همانطور که حضرت علی بنا برهر دلیلی مقبولیت مردمی رو کسب نکرد و به همین دلیل حکومتشان اغاز نشد ولی در عین حال امامت که مشروعیت الهی دارد را دارا هستند.....
این بحث سطحی در اسلام است....قطعا جناب مصباح نیز این مطلب قبول دارند.....
نمیدانم شما از چه منطقی پیروی میکنید
پاسخ:
سلام و خسته نباشید
1ـ مشروعیت دو نوع است
الف : مشروعیت فلسفی
ب: مشروعیت اجتماعی
اون چیزی که من توضیح دادم مشروعیت فلسفی است ولی این چیزی که شما می فرمایید مشروعیت اجتماعی یا جامعه شناختیست که ما با هم بحثی نیست
بعضی ها نتونستند این دو تا رو تفکیک کنند و همین علت انحراف آنها شد
نکته : مردم در مشروعیت فلسفی دخالتی ندارند ولی در مشروعیت اجتماعی بسیار نقش دارند
یک سوال : اگر امام معصوم غالب مردم با آن نباشد ولی یه عده خاص او را به عنوان امام قبول داشته باشن به عبارتی دیگر مقبولیت نداشته باشد می تواند قیام کند به عبارت دیگر امام هست ؟
اگر بنابر نظر شما باشد نه نمی تواند چون مقبولیت ندارد و وقتی مقبولیت نداشته باشد مشروعیت هم ندارد و آن قیام امام حسین بی جا و به نا حق می شود
2ـ اگر قصد گرفتن جواب شبهه دارید با اسم های مختلف وارد نشوید یک اسم کافیست ، یک بار با اسم E'etedal و یک بار با اسم  mohammadو یک بار با اسم بهشتی چه معنایی دارد ؟
۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۰ بهشتی.اعتدال.محمد
آیا می توان از ولی فقیه انتقاد کرد؟ این مسأله با ولایت و لزوم پیروی از او منافات ندارد؟ اگر انسان انتقاد کرد، گوش شنوایی هست؟

پاسخ از مشاوره و پاسخگویی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

(www.porseman.org):

گفتار ولى فقیه به سه بخش تقسیم مى شود:
1. فتوا،
2. توصیه ها و بیانات ارشادى،
3. احکام حکومتى که یا مستقیماً خود صادر مى کند و یا از مجارى قانونى (مانند مجلس شوراى اسلامى) صادر مى شود.
بخش اول، براى مقلدان او لازم الاجرا است و انتقاد در آن به معناى مناظره علمى و فقهى است که جایز و مطلوب مى باشد؛ ولى نیازمند قدرت اجتهاد است.
بخش دوم، الزامى نمى آورد و نقش عمده آن آگاهى بخشى، روشنگرى و هدایت است. انتقاد، بحث و تحقیق درباره این امور جایز است و حتى اگر شخصى، نظرى مخالف با رهبرى داشت، اطاعت از این گونه توصیه هاى رهبرى -تا جایى که با قانونى مخالفت نکند الزامى نیست. در این موارد او مى تواند؛ بلکه بنا به اهمیت موضوع باید آراى خود را به رهبر برساند و وظیفه مشاوره را در این باب انجام دهد. البته آراى خود را در سطح جامعه، نباید به گونه اى تبلیغ کند که باعث بى حرمتى و تضعیف رهبر و حکومت اسلامى شود.
بخش سوم، اطاعت از دستورات و احکام ولایى یا قوانین مدون جمهورى اسلامى -که به یک اعتبار احکام ولى فقیه اند براى همگان (حتى غیر مقلدان او) لازم و واجب است و تخلّف از آن به هیچ وجه جایز نیست (حتى اگر شخصى آن قانون را خلاف مصلحت بداند)؛ زیرا روشن است در هر قانون و کشورى، اگر رعایت قوانین و دستورات الزامى، تابع سلیقه هاى متنوع شود، آن کشور با هرج و مرج مواجه شده و قوانین آن ضمانت اجرایى نخواهد داشت.
البته در همین موارد هم -به ویژه قبل از صدور حکم تحقیق و بحث علمى، مى تواند به عنوان مشورت براى حکومت اسلامى ارائه شود. در نهایت مرجع تصمیم گیرى، شخص ولى فقیه یا مجارى قانونى منصوب از ناحیه او است.براى مطالعه بیشتر ر.ک:
الف. اصول کافى، ج 1، ص 403؛
ب. قرائتى، محسن، امر به معروف و نهى از منکر؛
پ. محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ماده نصح؛
ت. نهج البلاغه، عهدنامه مالک اشتر؛
ث. سروش، محمد، نصیحت ائمه مسلمین، فصلنامه حکومت اسلامى، شماره 1.
براساس اعتقادات دینى ما، فقط پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار(ع) معصوم اند. ازاین رو هیچ کس ادعا نمى کند که احتمال اشتباهى در رفتار و نظرات ولى فقیه نیست. احتمال خطا و اشتباه در مورد ولى فقیه وجود دارد و ممکن است دیگران به خطاى او پى ببرند.
ازاین رو مى توان از ولى فقیه انتقاد کرد. در نگرش دینى نه تنها انتقاد از ولى فقیه با شرایط آن جایز است؛ بلکه یکى از حقوق رهبر بر مردم، لزوم دلسوزى و خیرخواهى براى او است. این حق تحت عنوان «النصیحه لائمه المسلمین» و امر به معروف و نهى از منکر تبیین شده است. نصیحت به معناى خیرخواهى براى رهبران اسلامى است که یکى از ساز و کارهاى تحقق آن اندرزدهى است. بنابراین نه تنها انتقاد از ولى فقیه جایز است؛ بلکه در جاى خود واجب شرعى است و منافع و مصالح شخصى یا گروهى نباید مانع انجام دادن آن شود.
در پایان گفتنى است که انتقاد کننده، نباید انتظار داشته باشد که ولى فقیه یا دیگر مسؤولان، به هر انتقادى، جامه عمل بپوشند. چه بسا مسؤولان دلایل محکمى براى افعال خود دارند که انتقاد کننده از آنها بى خبر است و حتى گاهى ممکن است نظرات و انتقادهاى گوناگون و متناقضى ارائه شود که امکان عمل به همه آنها براى مسؤولان ممکن نباشد. آنچه وظیفه حکومت اسلامى است و از مسؤولان انتظار مى رود، گوش دادن به انتقادات و فراهم آوردن بسترى است که مردم بتوانند دیدگاه هاى خود را از عملکرد مسؤولان و... از طریق مجارى و ساز و کارهاى معین -بدون هیچ نگرانى و ترس به سمع و نظر آنان برسانند و آنان با انتقادهاى مردم، برخوردى منطقى داشته باشند؛ یعنى، در صورت درست بودن بپذیرند و یا مردم را توجیه کنند.براى آگاهى بیشتر ر.ک:
الف. مصباح یزدى، محمد تقى، پرسش ها و پاسخ ها (ولایت فقیه، خبرگان)، ج 1، ص 69؛
ب. واعظى، احمد، جامعه دینى، جامعه مدنى، ص 126
۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۲ بهشتی.اعتدال.محمد
عده ای معتقدند دکتر روحانی از رهبری پیروی نمیکنه و یا حتی بر ضدولایت فقیه حرف میزنه و مثلا به این جملات استناد میکنند:
""امام خامنه ای: به مذاکرات بدبینم
روحانی:به مذاکرات خوشبینم

امام خامنه ای: علوم انسانی باید اسلامی شود
روحانی:کجای علوم باید اسلامی شود؟""
و....

اما جواب: اولا اینکه ایندو بزرگوار مجتهد سیاسی میباشند و هرکدام نظرات خودشونو دارند
دوما: این مورد از بیانات رهبری شامل توصیه ها و بیانات ارشادى ایشان میشوند که الزامى نمى آورد و نقش عمده آن آگاهى بخشى، روشنگرى و هدایت است. 
انتقاد، بحث و تحقیق درباره این امور جایز است و حتى اگر شخصى، نظرى مخالف با رهبرى داشت، اطاعت از این گونه توصیه هاى رهبرى -تا جایى که با قانونى مخالفت نکند الزامى نیست. در این موارد او مى تواند؛ بلکه بنا به اهمیت موضوع باید آراى خود را به رهبر برساند و وظیفه مشاوره را در این باب انجام دهد. البته آراى خود را در سطح جامعه، نباید به گونه اى تبلیغ کند که باعث بى حرمتى و تضعیف رهبر و حکومت اسلامى شود...

"Porseman.org"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی